عرفه، معرفت یار به دلدار بود

عرفه، جلوه گه دیده بیدار بود

عرفه، رازو نیاز است به پهنای وجود

عرفه ، گریه عشق است به هنگام سجود

عرفه، حرف من و توست که او میگوید

عرفه ،شرط حضور است که او میگوید

عرفه، سوز و گداز من بی سامان است

باغ نیازم که در این دامان است

عرفه نور بود معرفت و شور بود

دل بیدار بدان جلوه ای از طور بود

عرفه وصف خداوند زلبهای خود است

عرفه عشق نگر غرق به دریای خود است

زائرین عرفات و زمزمه ذکر دعا

دلرباتر ز همه نام حسین و کربلا

کربلا و قتلگاه و مشک خشک و علقمه

هنوز هم میشنوم ناله و آه فاطمه......

 

  این روز عزیز بر آنان که از خيمه وجود خويش بيرون مي آيند

و با آتش شوق و اشتياق وصال، به دعا و نيايش متوسل مي شوند، خجسته باد . . .

التماس دعا...

محدثه..