خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا به یاد داری؟

آن روز کــه از خلقتــــ آدم، بیــشمار فرشتــــگان و ملائـــک ات همه در بُهت و حیـــــرت ماندند!


تـــــــــو را گفتند پروردگــــــارا آفریــــــنش این موجــــــــود ناچیز از بـــــــرای چیست؟


ندانستنـــــد، از حکــــمت آفرینش این موجــــــــود ناچیز هیچ ندانستنــــــــــد


زمان گذشـــــــــــت و گذشـــــــــــتـــــــــــــ ......


تا که اهلــــــــــ بیــــــت (ع) را در میــــــــــــــــــان آدمیان سرشتـــــــــــــــــی


آن روز بود کـــــــه تمام هســـــتی فهمید چـــــــــرا خود به خود فرمودی:



فتبارکـــــــــــــــــ اللّـــــــــــــــــه احسن الخالقیـــــــــــــــــن




التماس دعا..

محدثه...

تفکر محرم در یک روز بارانی


عشق یک سینه و هفتاد و دو سر می خواهد

بچه بازی است مگر ؟

عشـــــــــق

جگر می خواهد....


باران

باران

و باز هم باران...

حکمت عجیبی دارد، این روزها زمین و زمان حتی آسمان هم برای حسین عزادار است

اشک ها جاری است

مثل همیشه چادر سیاه بر سر دارم

چادرم زمین را جارو میکند و باران بر سرم می بارد

چه دوست داشتنی است آن لحظه

و با خود زمزمه هایی می کنم

و من به این فکر میکنم که دغدغه های بی خود و بی معنایی دارم

گم کرده ام خودم را در میان حجم دلتنگی و دغدغه های الکی

دلم می خواهد دغدغه هایم رنگ و بوی ...

ناخودآگاه صحنه عاشورا بر اساس تفاسیر هایی که شنیده و کربلا را دیده ام

در ذهنم مجسم می شود

با خود میگویم کاش باران الهی در آن روز بر دشت کربلا نازل می شد

و بچه های دیگر تشنه نمی شدند

ای کاش

حداقل بر دهان علی اصغر یک قطره از آب باران فرو می ریخت

ولی

همان داستان همیشگی تشنه لبی است

با تشنه لبی است که عاشورا معنا پیدا میکند




ای کاش مرور هر ساله ی عاشورا برای ما تلنگری باشد و یه سال از زندگی را تا محرم سال بعد

بیمه کند

ای کاش سطحی نگر نباشیم و گریه ها و عزاداری هایمان از سر معرفت باشد نه عادت

 و با خود مرور کنیم که عاشورا یک حماسه است نه داستان



هرکجا باشم و هر چه باشم من عشق حسین  با شیر از مادر گرفته ام


               السلام علی الحسین

                                    و علی علی بن الحسین

                                                              و علی اولاد الحسین

                                                                                     و علی اصحاب الحسین

     التماس دعا

     یاعلی


نفیسه      

زینب در شب عاشورا

در شب عاشورا زینب بود و حسین زینب بود وهمه کس وهمه چیز.در شب یازدهم زینب بود و

زینب بازهم زینب بانوی بانوان.در این شب زینب قافله سالار اسیران بود و نقطه اتکائ یتیمان

مصائب هر چند بسیار سنگین بود و گران ولی زینب همچون کوهی استوار در برابر مصائب ایستاد

و خم به ابرو نیاورد.به نگهبانی اسیران  گردآوری زنان و کودکان جمع اوری گمشدگان در بیابان و

پرستاری بیمار ناتوان پرداخت.روان بخش پیکرهای بی روح گردید نوای بینوایان بود و رمق بی رمقان.

از این سو به آن سو میدوید و گمشدگان را می جست.از ضربه تازیانه پیکرش میسوخت.خارهای

بیابان به پایش می خلید.ولی زینب یتیمان را می جست.این پیکر رنجدیده ناتوان معجزه گر بود.

چنان شایستگی به خرج داد که یک بچه به زیر سم ستور نرفت.یک زن در آتش نسوخت

پس از آنکه از این کارها فراغت یافت و از سلامت همه اطمینان حاصل کرد به سوی خدا رفت

و به عبادت پرداخت نماز شب به جای آورد.آن قدر ناتوان و کوفته شده بود که نتوانست ایستاده

بخواند.نماز شب را نشسته به جا آوردو با خدای خود به رازونیاز پرداخت.زینب خدایی بود و خداییان

مصائب و رنجها را این گونه استقبال می کنند وخم به ابرو نمی آورند پایدارند و سپاسگزار...


عمه خانم...

او خواهد آمد

کاش گفتن و شنودن از تو سهم همه ثانیه ها باشد

و یاد آوریت همه دقایق را پر کند و خدمت به تو انگیزه همه حرکتها باشد.

کاش سینه مان صندوق صدقه ای شود و قلبمان سکه ای نذر سلامتت.

کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به  دعا برای تو

به آسمان نرود.کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد.

کاش به سان عاشورا که ضجه میزنیم بر مظلومیت امام شهیدمان :بگرییم

هر روز بر غریبی و مظلومی امام زنده خویش.

کاش در اصرار به دنیا مانند امور دنیوی برای آن وجود نازنین هم زود دست از

دعا بر نمیداشتیم.

کاش فقط محض خود حضرت :نه برای حوائج خویشتن ندبه کنیم ...

کاش حال و هوای همیشه دلمان به رنگ نیمه شعبان باشد...

تقدیم به ساحت مقدس آخرین ذخیره الهی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه...


عمه خانم...


ساعت مخصوص حضرت مهدی

هر ساعتی از روز مختص به یکی از ائمه است که برای آن دو دعا است .ساعت اولی برای حضرت علی(ع

تا ساعت دوازدهم که برای مولای ما مهدی (ع)است.مستحب است انسان دعای مخصوص آن ساعات را

بخواند.و اما دو دعای مختص به امام عصر(ع) که باید در ساعت دوازدهم روز خوانده شود مطلع آن چنین است..

1.یا من توحد بنفسه عن خلقه یا من غنی عن خلقه بصنعه یا من عرف نفسه خلقه بلطفه...

2.اللهم یا خالق السقف المرفوع  و المهاد الموضوع  و رازق العاصی و المطیع الذی لیس من دونه ولی و لا شفیع...

التماس دعا   عمه خانم...


بیماری چشم

این چشمها توفیق دیدن امام زمان را نخواهند داشت

1.در نگاهها تجسس نکنیم

2.تجسم هم نکنیم

3.تخیل هم نکنیم


این سه مورد بیماری چشم را عمیق میکند


خاطره دوران طلبگی مرحوم علامه جعفری ...

در یکی از روزهای گرم نجف که مصادف بود با شب ولادت حضرت علی (ع) طبق روال همیشگی اوقات فراغت

را با دوستان دور هم جمع میشدیم و  عاشق حیدر اصفهانی که همیشه مجلس گرم کن محفلمان بود

آمد در حالیکه یک تکه روزنامه بریده دستش بود را نشانمان داد و گفت قبل از اینکه این عکس را ببینید

همگی قول بدهید که حرف دل وراستش را بگویید این عکس دختر برگزیده سال است

آیا یک زندگی عمر با حلال با دختر زیبا را میخواهید  یا یک نظر به امیرالمومنین را ؟

امتحان سختی بود نفر اول مدیر مدرسه بود با دیدن عکس به بچه ای که کنارش بود گفت نری به مادر بگی

نفر دوم گفت من  رو حرف رییس نمی تونم حرف بزنم نفر سوم گفت مگه از امیرالمومنین روایت نداریم که هر کس

بمیرد مرا میبیند پس اون دنیا میبینیمش نفر چهارم که من بودم ندیده رد کردم نظر حلال هم نکردم فقط به جمع

دوستان گفتم من یک لحظه دیدن امیرالمومنین را ترجیح  میدهم با هزار سال زندگی با این زن ..

میگه حالم عوض شد رفتم حجره چند لحظه خوابم برد عالم رویا دیدم مجلس با شکوهی هست همه بزرگان

نشسته بودن چند تا عالم هم بودن که من میشناختمشون و یک آقایی هم صدر مجلس نشسته بود وتمام

خصوصیاتی که من در مورد امیرالمومنین شنیده بودم را داشت آقایی بهم گفت همان شخصی است که

می خواستی ببینی 

بعد از اینکه بیدار شدم حالم خیلی منقلب شده بود رفتم پیش دوستان دیدم عکس به نفر نهم رسیده  بود

نخواستم  عیش آنها به هم بزنم ولی آنها از حال روز من فهمیدن که چه اتفاقی افتاده

مدیر مدرسه به عاشق حیدر گفت امتحان سختی بود امشب آبروی ما را بردی.


      " بیایید با امیرالموئمنین عهد ببندیم و این عهد را عقد کنیم و تا آخر عمر پایش بایستیم

         و این می شود بیعت.  "                  


التماس دعا

عمه خانوم

غدیر بزرگترین سند حقانیت شیعه است.

این روزها عجب روزهایی است توبه حضرت ادم در ان پذیرفته شد ابراهیم به لطف پروردگار از اتش نجات یافت موسی هارون را وصی خود ساخت کشتی نوح بر جودی ارام گرفت فاطمه به منزل علی میرود محمد با علی بیعت میکند حسین با تمام داراییش به کربلا میرود دیگر انکه روز غدیر روز تجدید عهدو پیمان و بیعت با وارثان غدیر است عجب بوی استجابت دعا می اید  عید غدیر مبارک التماس دعا....عمه خانم